گفتگو / در همان سالهای اولیه که به تهران آمدم، تصمیم گرفتم زندگی کاری را از زندگی هنریام مجزا کنم؛ بنابراین بعد از اتمام تحصیلات در رشتهی علوم آزمایشگاهی (تشخیص طبی)، سال ۱۳۵۶، به استخدام صنعت نفت درآمدم. در ابتدای استخدام، به مدت ۸ سال، در بخش بهداری بیمارستان صنعت نفت به کار پرداختم و بعد از آن به صندوق بازنشستگی صنعت نفت آمدم و در بخش اداری این سازمان، تا پایان ۶۰ سالگی ماندم و با ۳۸ سال سابقه در سمت کارشناس ارشد بخش بیمارستان در سال ۱۳۹۴ بازنشسته شدم.
در این ایام که وضعیت قرنطینه به خاطر ویروس کرونا در کشور حکمفرماست و وضعیت آلودگی هوا نیز در تهران در اوج است، دیدار حضوری با استاد قنبری را به آینده موکول میکنیم و از طریق تماس تلفنی، نقطه نظرات ایشان را شنیدیم که در ادامه میآید:
استاد، شما از معدود خوانندگانی هستید که سبکی غیرتقلیدی و نزدیک به قدیما دارید، نظر خود را دربارهی آواز ایرانی و تفاوت آن با تصنیف، ترانه و ملودی بفرمایید.
آواز، متعلق به ایران است و تعداد افراد آوازخوان در ایران از تعداد انگشتان دست، تجاوز نمیکند. بنابراین نباید هر کس خواننده است را آوازخوان خطاب کرد. زیرا آواز با چهچهه همراه است و تنها در ایران، آواز خوانده میشود. به قول فارابی، حنجره، اکمل سازهاست و وقتی حنجره کاملترین ساز است، آواز (صوت انسان) به ساز ارحجیت دارد، زیرا وقتی صوت با کلمات موافق همراه میشود تأثیر خود را میگذارد. تصنیف، ترانه و ملودی، تحریر(یا چهچهه) ندارد. به همین خاطر، خواندنش آسانتر از آواز است.
در خواندن تصنیف، فرد دیگری باید آهنگ بسازد و به خواننده بگوید کجا صدایش را بالا و پایین ببرد و چگونه بخواند؛ ولی آوازخوانان (کسانی که ردیف دانند) خودشان این کار را میکنند و نیاز به فرد دیگری ندارند. مثلا، اگر من ناراحت باشم اشعاری به ذهنم میآید که حزنانگیز است و خواندنم با مواقعی که شاد هستم و یا در مجلس بزرگان میخوانم و یا در مجلس جوانان، فرق دارد و موافق با حال خود و مخاطبم، آواز و تحریرهایم را تغییر میدهم.
با این اوصاف، در حین آواز، به نوعی تلاقی احوال پیش میآید و میتوان گفت، حال خوب به واسطهی گوش دادن به موسیقی اتفاق میافتد؟
دقیقا همینطور است. موسیقی، بخصوص آواز، چون از حنجره خارج میشود، سر منشأ انتقال سلامتی به دیگران است و این انتقال در اجراهای زنده معمولاً دو جانبه است. حتی شاخهای از طب مکمل وجود دارد به نام موسیقی درمانی. استاد نایب اسدالله، استاد برجسته نی، در کتابش به موسیقی درمانی اشارهای کردهاست، با این مضمون که با نواختن نی برای بیمارانی که مشکل روحی و روانی دارند، اگر فرد با شنیدن نوای نی به گریه میافتاد متوجه میشدند فرد شفا پیدا میکند. زیرا گریه کردن در حین شنیدن موسیقی، نجاتدهنده است و احساسات و احوال انسان را دگرگون میکند. تأثیر موسیقی نه برای درمان بیماری، بلکه برای تسهیل در بهبود حال بیماران، مثمرثمر است.
وقتی آواز خوان بخواهد مطابق با شرایط حال خود و شنوندگان، اجرا داشتهباشد، باید از تسلط زیادی نیز برخوردار باشد. درست است؟
همینطور است. این را بدانید اگر یک فرد بتواند یک گوشه از موسیقی اصیل ایرانی را درست بخواند و اجرا کند مطمئن باشید که زحمات زیادی کشیدهاست. بعضی از گوشههای موسیقی، نیاز است بیش از هزار بار تکرار شود. این جمله را از پدرم شنیده بودم که بعضی از گوشههای آواز باید ملکه ذهن شود و به من میگفت میدانی معنی ملکه ذهن شدن یعنی چی؟ یعنی شما در خواب ناز هستی و بیدارت میکنند و نام پدرت را میپرسند و به راحتی جواب میدهی. موسیقی اصیل هم باید به قدری تمرین کنی که هیچوقت از یادت نرود. با توصیهی پدرم، بعضی از گوشههای موسیقی و اشعار را هزاران بار خواندهام و بعضی از آنها را بیش از چهار سال است تکرار نکردهام اما هنوز یادم هست. البته در مورد تصنیف، داستانش فرق دارد و مانند آواز به اینهمه تکرار نیاز ندارد.
آیا خواندن آواز برای کسانی که در سن بازنشستگی و بعضاً سن بالا دارند، کار سختی است؟ و آیا ممکن است به حنجره و ریه یا اندامهای داخلی بدن آنان لطمه برسد؟
وقتی پای علاقهمندی وسط باشد هر کار دشواری راحت میشود. البته کسانی که مشکل تنفسی یا حنجره دارند میتوانند پس از مشورت با پزشک خود، تمرین آواز را شروع کنند، اما معمولاً آسیب جدی وجود ندارد. زیرا موسیقی و آواز، شفابخش است و تا اندازهی زیادی میتواند حال فرد را خوب کند. ضمن اینکه در انتقال حال خوب به دیگران نیز موثر است. ضمن اینکه الان بسیاری از هنرجویان من، بازنشستگان در سنین مختلف هستند اما با بازنشستههایی هم برخورد داشتهام که دوست دارند کلاس آواز بروند، اما به دلایلی از جمله شرایط مالی و یا مکانی، این موقعیت برایشان مهیا نیست. اما بنده این آمادگی را دارم که کمک کنم.
همه ما الان در شرایطی زندگی میکنیم که چه برای خودمان و چه برای فرزندانمان، گاه احساس ترس و نگرانی نسبت به آینده داریم. شرایط بیماری کرونا نیز به این وضعیت دامن زده است. طوری شده، نگرانیهایی از قبیل شکست، بیپولی، بیماری و بیکاری و خیلی چیزهای دیگر برای همه وجود دارد. راهکار شخصی شما برای رهایی از نگرانی، استرس و ترس چیست؟
بهترین راهکار خودم در چنین مواقعی، پناه آوردن به موسیقی است. چه موقعی که به موسیقی سنتی گوش میدهم و چه هنگامی که با خواندن آواز، احساس رهاییبخشی از نیروهای منفی درونی را پیدا میکنم، در هر دو حالت، موسیقی برایم حس رهاییبخش دارد. ورزش کردن هم خیلی مثمرثمر است و پرداختن به ادبیات کهن، از جمله مثنوی معنوی، حافظخوانی یا سعدی خوانی، میتواند ما را از افکار منفی و ترسهایی که در طول زندگی با آن مواجه میشویم، نجات دهد. البته برنامههای گروهی برای ورزش کردن، شعر خوانی و آوازخوانی، قطعاً بیشترین تأثیر را میگذارد.
مواقعی در زندگی برایتان پیش آمده که شرایط روزگار بر وفق مرادتان نباشد و کاری هم از دستتان برنیاید و خُلقتان در تنگی قرار گرفته باشد؟ در چنین مواقعی برای عبور از این سختی چه راهی را انتخاب میکنید؟
راهکار من برای عبور از بحرانهای زندگی و گذر ایام، خواندن مضامین و اشعار موافق است. به عنوان مثال، وقتی روزهای سخت زندگی را تجربه میکنم، اشعاری را میخوانم که مرا به صبوری و گذشت دعوت میکند. مضامین و اشعار مثنوی معنوی مولانا، همهی این حالات را دارد. از عرفان، ادب، رفتار و کردار نیک و اخلاق گرفته تا هر آموزهای که نجاتدهنده باشد. مرحوم پدرم هر صبح بعد از نماز، مثنوی میخواند و از من هم میخواست هر روز یک صفحه مثنوی بخوانم.
یک یا چند بیت شعر که در زندگیتان تاثیر گذار بودهاست را برای خوانندگان نشریه زندگی نو بخوانید.