محمد سلیمانی جمارانی سال ۱۳۲۶ در تهران زاده شد. تحصیلاتش را تا مقطع متوسطه ادامه داد و برای ادامه تحصیل به آلمان رفت. او تحصیلاتش را تا مقطع دکتری در رشته شیمی آلی در این کشور به پایان برد و پس از آن با وجود برخورداری از موقعیتهای کاری مختلف، ترجیح داد به کشورش بازگردد.
پس از بازگشت به ایران، به شعبهای از شرکت آلمانی که به او پیشنهاد کار داده بود رفت و قرار شد پس از مدتی کار را شروع کند.
در همین حین به ادارهای مراجعه کرد که تحصیلکردگان اروپا برای اعلام وضعیت خود به آن مراجعه میکنند و همانجا بود که با پیشنهاد کار در پژوهشگاه صنعت نفت روبهرو شد. این پیشنهاد باعث شد هر اندیشه دیگری راجع به کار در سازمانهای غیرنفتی را از ذهن بزداید و یکدل و مطمئن کار در صنعت نفت را برگزیند.
اولین روز کاری
میگوید: من در واحد پتروشیمی شروع به کار کردم. همه چیز خوب پیش میرفت و اوضاع بهسامان بود. ضمن این که رییسی داشتم که او هم تحصیلکرده آلمان بود و از این نظر هم مشابهتهایی داشتیم و این کار را برایم آسانتر میکرد.
من همکاران خوبی داشتم که نهایت حمایت و راهنمایی را در موردم به انجام میرساندند. مسئولیت من سرپرستی پروژه بود و تا زمان بازنشستگی حدود ۶۰ پروژه را به عنوان مسئول یا همکار به انجام رساندیم.
روز اول استخدام روز خوشایندی بود برایم، همه چیز در نهایت انضباط ویژه خود بود. اولین پست واحدی که به عهده من گذاشته شد نیز مسئولیت واحد فراورده ویژه بود که تازه تاسیس شده بود.
کارمند و کارشناس نمونه
مدتی بعد به عضویت کمیته مشترک شیمی پژوهشگاه صنعت نفت و دانشگاه صنعتی شریف درآمدم و مسئولیت راهنمایی دانشجویانی از دانشگاه شریف و دانشگاه آزاد به من واگذار شد.
یکی از نقطههای روشن زندگی من، انتخابم به عنوان کارمند نمونه در پنجمین جشنواره شهید رجایی و همین طور انتخاب به عنوان کارشناس نمونه کشوری در سال ۸۱ بود. در آن مراسم خاطرهانگیز از دست مهندس زنگنه لوح تقدیر دریافت کردم.
آموزش و پژوهش
همیشه احساس میکنم اشتغال در پژوهشگاه موهبتی بود که در زندگی نصیبم شد. این اتفاق فرصتی در اختیار من قرار داد تا دانستههای نظری را که در دانشگاه آموخته بودم به کار گیرم.
ضمن این که فضایی ایجاد کرد که من بیش از پیش بتوانم به تحقیق و پژوهش و مطالعه که علاقه همیشگیام بوده است بپردازم.
من در مدت اشتغال در صنعت، دورههای آموزشی فراوانی برگزار و جزوههای آموزشی زیادی نیز تدوین کردم.
در سمینارها و کنگرههای مختلفی شرکت کردم و مقالات زیادی (حدود ۴۰ مقاله) به زبان فارسی و انگلیسی به نگارش درآوردم که برخی از آنها نیز در نشریات خارجی، مشعل، روزنامه اطلاعات و ایران به چاپ رسیده است.
بازنشستگی
سال ۱۳۸۸ پس از ۲۲ سال خدمت به افتخار بازنشستگی نائل شدم. از آن زمان همکاری با نشریه مشعل را ادامه دادم و مقالاتی برای آن ارسال میکردم که چاپ هم میشد. در این فاصله از من برای داوری کتاب و مقالات دعوت شد و حتی سال ۹۶ در پژوهشگاه صنعت نفت سخنرانی با موضوع «بیوفیول» داشتم. در سالهای فراغت از کار، لحظهای بیکار نبودهام.
حس خوب من
به گمان من زندگی هم مانند همه چیزهای دیگر قوانینی دارد که لازمالاجراست و بازنشستگی و رسیدن به ایام فراغت هم یکی از همین جنبههاست. بازنشستگی برای من همچون دورهای از دورههای زندگی بود که خیلی خوب با آن کنار آمدم.
هیچگاه نسبت به این رویداد حس بدی نداشتم و تصورم این بود که این دوره هم مثل دیگر مقاطع زندگی زیبایی خاص خود را داراست. اکنون هم که در این دوران هستم از زندگی و شرایطم راضی هستم و سعی میکنم اوقاتم را به بهترین شکل ممکن سپری کنم.
ورزش، مطالعه، استراحت، ارائه خدمات مشاورهای و نگارش کتاب، برنامههایی است که روزانه بخشی از اوقاتم را به آن اختصاص میدهم.
راه بیپایان پژوهش
در طول سالهای بازنشستگی چند کتاب در زمینه شیمی آلی به نگارش درآوردهام و به تازگی در انتظار چاپ آخرین کتابم هستم. جالب است بدانید در تهیه کتابها به شکل خانوادگی عمل کردیم.
به این صورت که همسرم کار تایپ آن را بر عهده داشت و دختر و دامادم نیز طراحی جلد آن را انجام دادند.
از این فرصت استفاده میکنم و از زحمات آنان و همینطور از همه دوستان و همکارانی که صمیمانه در طول دوران خدمت و پس از آن همواره از حمایتها و راهنماییهایشان برخوردار بودهام، تشکر میکنم.
صندوقها و کارکنان
به عنوان یکی از اعضای صندوق بازنشستگی باید بگویم صندوقها شاید در نگاه نخست تنها وظیفه تامین منابع مالی بازنشستگان و حفظ سلامت آنها را داشته باشند، اما طرحهایی که در این صندوق به اجرا گذاشته میشود حاکی از تلاش و توجه بیش از پیش مدیران به بازنشستگان است.
توجه به امر ورزش بازنشستگان، اجرای مسابقات ورزشی، ارائه کارتهای ورزشی، برگزاری و اجرای طرحهایی نظیر گنجینه، همه و همه اقدامات ارزشمندی است که کیفیت زندگی بازنشستگان را ارتقا میدهد و به حفظ سلامت جسم و روان آنها یاری میرساند.
در پایان باید بگویم دانشگاه دوم من صنعت نفت بود. پژوهشگاه صنعت نفت معتبرترین مرکز پژوهشی در خاورمیانه است که خدمات ارزندهای برای توسعه کشور انجام داده است.
باز هم میگویم پژوهشگاه برای من فرصتی فراهم آورد تا دانستههایم را عملی کنم. بیتردید اگر قرار بود یک بار دیگر به عقب بازگردم و از آغاز شروع کنم باز هم همین مسیر را میپیمودم.